باد آسیاب؛ آسیاب باش، دُرُشت بگیر و نرم پس بده.

باد آسیاب؛ آسیاب باش، دُرُشت بگیر و نرم پس بده.

این وبلاگ در راستای: آموزش، فرهنگ و هنر، تاریخ، سیاست و اجتماع فعالیت می‌کند.

(به مناسبت روز جهانی همبستگی هزاره‌ها)

 

          یک گل می‌تواند آغازِ بهار باشد / چنانچه که یک قطره آغازِ دریا / چنانچه که یک درخت آغازِ جنگ و چنانچه که یک لبخند آغازِ دوستی‌ست. هرگز نگوییم با یک گل بهار نمی‌شود / دستت را به من بده، زیرا که دستِ تو، آغازِ اتحاد است.

                                                                                                                                       .........................

 

امروز، «یکم اکتوبر» برابر با روزِ جهانی همبستگی هزاره‌هاست. هزاره‌ها با استفاده از این روز، فرصت‌ها و چالش‌های موجود بر سر راهِ خود را بررسی کرده و راه برون‌رفت از آن را بیابند و یا تدبیرِ تبدیلِ چالش به فرصت را بسنجند. دراین روز سخن هم از شادی‌ست و هم از غم؛ حرف، هم از اتحاد است و هم از افتراق؛ بحث هم از عشق است و هم از نفرت. 

چند روز پیش 25 سپتامبر بود، روز سیاه در تاریخ هزاره، سال‌یاد قتل‌عام و نسل‌کشی هزاره‌ها توسط عبدالرحمان. وقتی سراج‌التواریخ علامه فیض محمد کاتب هزاره را بخوانیم، وقتی تاج‌التواریخ شاهِ جابر-عبدالرحمان - را ورق بزنیم؛ وقتی دخترِ وزیر لیلیاس همیلتون را مطالعه کنیم؛ چه می‌بینیم جز درد، قتل و غارت، جز ظلم و تحجر و دربدری، جز توهین و تحقیر و تجاوز.

مگر می‌شود روز همبستگی هزاره‌ها را گرامی‌داشت و تاریخ هزاره‌ها را ورق نزد(؟) مگر می‌شود از همبستگی دم زد، ولی نفاق و تشتت و ساده‌اندیشی هزاره‌ها در دوران عبدالرحمان و پس از آن را نادیده انگاشت(؟) آیا وضعیت هزاره‌ها از دوران عبدالرحمان تا حال تفاوتی کرده؟ آیا تغییری در قدرت و اتحادِ هزاره‌ها، حدّ اقل در همین عصر و دوره‌ی کنونی که ما زندگی می‌کنیم، به‌وجود آمده؟ مگر همین دیروز ده‌ها جوانِ هزاره در کورسِ آموزشی کاج، واقع در محلّة نقاشِ دشت برچی به‌خاک و خون نغلتید؟ وضعِ ما در دَوره‌ی جمهوریت بهتر بود؟ البته که نه. به قول شاعر: «هر سطر پُر از ناله و هر بند پُر از درد /  ما تلخ‌ترین صفحة تاریخِ جهانیم».

ما، تا همین دیروز از یادآوری گذشته‌ی خود ننگ داشتیم. هستند در بینِ ما کم نیستند افرادی که ورق‌زدنِ تاریخ را نوعی سنت‌گرایی و چسپیدن به گذشته می‌پندارند. خب، پس اگر تاریخ را ورق نزنیم، چطور مصیبت‌های قربانیان را بازخوانی کنیم. اگر عواملِ شکستِ هزاره‌ها در رویارویی با عبدالرحمان را بررسی نکنیم، چطور راهِ برون‌رفت را پیدا کنیم؟ از کجا بدانیم که چه باید کرد تا رنج و فاجعه‌ی عبدالرحمانی تکرار نشود.

نسلِ امروز می‌باید با تلاش و پشتکار و ژرف‌نگری، به آگاهی درست در بارة تاریخِ خود برسد. نسلِ امروز باید آگاهانه با اتفاقاتی که درگذشته رُخ داده، رو به‌رو شود. نسلِ کنونی هزاره، با مطالعة تطبیقی ژنوساید و نسل‌کشی یهودی‌ها با هزاره‌ها، ارمنی‌ها با هزاره‌ها، ایزدی‌ها و... اقوامِ محکوم به نابودی، می‌تواند راه را از چاه تشخیص داده و از بن‌بست نجات یابد.

ما به یکم اکتوبر به عنوانِ یک فرصت نگاه کنیم و با استفاده از این فرصت بیندیشیم، تأمل کنیم که چطور می‌شود از وضعیتِ موجود عبور کرد. در مواجهه با پشتون‌ها، با گروه‌هایی مثل طالبان و در مواجهه با دیگر اقوام چگونه می‌توان عمل کرد.

کم کم باید از تقدس‌بخشی و ستاره‌سازی و بت‌تراشی(رهبرسازی) عبور کرد. مسألة هزاره‌ها با فرد و یا افرادِ انگشت‌شماری به‌عنوان رهبر حل نمی‌شود. قضایای هزاره‌ها فراتر از حیطة توانایی فرد را افرادِ معدود که ادعای رهبری دارند، می‌باشد. هزاره‌ها به اتحاد و انسجام درونی نیاز دارند. هزاره‌ها به کار جمعی، به اتاق فکر، به مدارا و مروت نیاز دارند.

یهودیان، بعد از نسل‌کشی و ژنوساید، چگونه خود را از تشتت و ازهم‌گسیختگی نجات دادند. چطور توانستند که بر مشکلاتی ناشی از نسل‌کشی فایق آیند. و هزاره‌ها که سرنوشتِ تقریباً مشابه با یهودیان و ارامنه داشته‌اند، چطور می‌توانند از وضعیتِ موجود و از رنجِ جنگ و محنتِ خشونت نجات یابند.

مولانا چه زیبا گفته که:

بشنو این نی چون حکایت می‌کند  /  از جدایی‌ها شکایت می‌کند

کز نیستان تا مرا ببریده اند  /  در نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق  /  تا بگویم شرحِ دردِ اشتیاق

هرکسی کاو دور ماند از اصل خویش  /  باز جوید روزگارِ وصلِ خویش

...

آتش است این بانگ نای و نیست باد  /  هر که این آتش ندارد نیست باد

آتش عشق است کاندر نی فتاد  /  جوشش عشق است کاندر می فتاد

 

با حرمت

جمال‌الدین علی‌زاده

خزان 1401 ه.ش

(به مناسبت یکم اکتوبر)

 

دلی که نموسوزه دل نموشه  /  خانِه تنا تنا آغیل نموشه

قومِ جدا جدا سنگِ ریزه یه / سنگِ ریزه ریزه منزِل نموشه

 

خدایا سال‌های عاج داره / زمستانِ هزاره بی‌بهاره

قسم بر آسمان پُرستاره / هزاره شیعه و سنی نداره

 

کشتار هدفمند هزاره‌های کویته که در سال 2011 م. به اوج خود رسیده بود، آنان را واداشت تا صدای خود را به‌گوش دولتِ پاکستان و جهانیان برسانند. بنابراین هزاره‌های کویته، با راه‌اندازی اعتراضاتِ مدنی، تظاهرات و راه‌پیمایی‌های گسترده، نه‌تنها گوش دولتِ پاکستان را کر کردند، بل توجهِ دیگر اقشار شیعه‌مذهبِ پاکستان را نیز جلب کردند؛ در نتیجه اعتراضات فراگیر شد و سراسر پاکستان را فرا گرفت. 

صد البته که این اعتراضات و تظاهرات فقط صدا بود، صدای مظلومیت هزاره و کوچک‌ترین تأثیری نگذاشت. برعکس روز به‌روز قتل و کشتارِ سیستماتیک و انتحار و انفجار افزایش یافت و فضای کویته، مخصوصاً مناطق هزاره‌نشین را ماتم گرفت. 

وقتی‌که تروریستان، مسافرانِ هزاره را - که عازم تفتان و در نهایت ایران بودند- از اتوبوس پیاده کرده و تیرباران نمودند؛ هزاره‌های کویته نا چار شدند تا دست همکاری بسوی هزاره های جهان دراز کنند و از آنان یاری طلبند، تا جهت توقف کشتارِ آن‌ها در سطح بین‌الملی وارد عمل شوند و صدای مظلومیتِ این مردم را به گوش نهاد های بین‌المللی و حقوق بشری برسانند.

سر انجام تمام هزاره‌های جهان به پاس احترام و بزرگ‌داشت از قربانی صدها تن از هزاره‌های بی گناه، و به پاس و احترام به انسانیت و حقوق بشر، درخواست هزاره‌های کویته را لبیک گفتند و دریک برنامه‌ریزی دقیق، تظاهرات و اعتراضات شان را بصورت منظم، در مقابل دفاتر سازمان ملل، دفاتر حقوق بشر و سفارت‌خانه‌های کشور پاکستان، در کشورهای مختلف به ثبت رساندند. برای برپایی این تظاهرات جهانی ” یکم اکتوبر” را انتخاب نمودند.

روی همین‌لحاظ بود که با تلاش کامران میرهزار، 70 تن از شاعرانِ مطرح از 88 کشور دنیا، در نامه‌ای به رهبران جهان، همبستگی خود را با مردم هزاره اعلام کردند و خواستار توقف نسل‌کشی آنان در پاکستان شدند. اشعارِ آنان گردآوری و در قالبِ یک کتاب که با پرچمِ هزارستان تزئین شده بود، منتشر شد. 

و این بود که یکم اکتوبر، به‌نامِ « روزِ همبستگی هزاره های جهان» مسمی گردید. بعد از سال 2011 م. تا اکنون در کشورهای مختلف، توسط نهادهای گوناگون از این روز، تحت عنوان «روز همبستگی هزاره‌ها» گرامی‌داشت به‌عمل آمده است. حال، فرقی نمی‌کند، چه شبکة سراسری مردمِ هزاره، چه حزب سیاسی-مردمی هزاره در پاکستان و یا هر نهاد و حزبی دیگر که آن را به‌نامِ خود ثبت کنند و یا خود را مبتکرِ آن بدانند، مهم نیست. مهم این‌است که با استفاده از یکم اکتوبر نه‌تنها هزاره‌ها انسجام درونی به‌وجود بیاورند، بلکه بتوانند دیگران را نیز با خود همراه سازند.

اینک، یکم اکتوبر روز همبستگی هزاره‌هاست.  هزاره‌ها دراین روز عواملِ افتراق و نفاق را تشخیص داده و گام‌های عملی برای انسجام و اتحاد بر می‌دارند. هزاره‌ها اگر متحد نشوند، گذشته تاریخی خود را به دقت غور نکنند، از تاریخ عبرت نگیرند، کمی‌ها و کاستی‌ها را آسیب‌شناسی نکنند، بدون شک مورد حذف بیشتر و تبعیض سیستماتیک اضافه‌تر قرار خواهند گرفت.

رشد و ترقی هر نظام اجتماعی در مشارکت تمامی افراد جامعه خلاصه می‌شود. رهبر شهید استاد عبدالعلی مزاری نیز با تاکید بر پرورش نسل تحصیل کرده و حسّاسیت و مشارکتِ جمعی در برابرِ سرنوشتِ جمعی تأکید ورزیده است. 

با سعی و تلاش مردم در گوشه و کنار جهان، و با پشتکار نهادهای مختلف، اول اکتوبر به یکی از ناب‌ترین فرصت‌ها برای ابراز وجود، ایجاد هماهنگی وهمسبتگی بیشتر و جلب افکارعمومی جهان نسبت به وضعیت هزاره‌ها تبدیل شده است. ادامه‌ی راه ثبت تاریخی این روز و عمومیت‌بخشیدنِ امروز و هم‌سو ساختنِ جهانیان با به‌رسمیت‌شناختنِ اول اکتوبر به‌عنوان روز همبستگی هزاره‌ها، وظیفه و وجیبة فرد فرد هزاره است.

 

زندگی شیرین شود با اتحاد            حل شود هر مشکلی با اتحاد

پیشه کن در زندگی وارستگی         چیره شو در کار با همبستگی

 

با حرمت

جمال‌الدین علی‌زاده

خزان 1401 ه.ش